![]() |
فتح زمین حمیدرضا شکارسری صدای سبز تو را می خواهد،سکوت زرد زمین ای باران! کویر شد همه جنگلهاش،خودت بیا و ببین ای باران! نسیم نوحه گر آمد نالید،غم از صدای خوشش می بارید که در نبود تو باید خواندن،ترانه های حزین ای باران! «به دستهای فقیرم بنگر!بیا و باز شکوفایم کن!» چه غمگنانه ولی می گوید،درخت با تو چنین ای باران! سراب مثل دروغی زیبا،از انحنای افق می جوشد تو صادقانه ولی می باری،بر این زمین به یقین ای باران! چه ابر های سرور انگیزی!چه رعد های غرور انگیزی! به زیر گام تو دیدن دارد،زمان فتح زمین ای باران!
برای دیدن شعرهای بعدی به ادامه مطلب بروید...
ادامه مطلب
غزل طایر قدسی از لسان الغیب دارم امید که نور بصرم باز آید آنکه غایب شده است از نظرم باز آید گرمیِ دل خنکای جگرم باز آید اگر آن طایر قدسی ز درم باز آید عمر بگذشته به پیرانه سرم باز آید چار تکبیر به محراب عبادت بزنم باده با یادِ رخش از سر عادت بزنم خیمة عشق به صحرای ارادت بزنم کوس نو دولتی از بام سعادت بزنم گر به بینم که مه نو سفرم باز آید روز شب خوردهام از غیبت او خونجگر گر نشد کارگشا نالة شب آه سحر گوش بر پیک خبر ماندهام و چشم به در دارم امید بر این اشگ چو باران که دگر برق دولت که برفت از نظرم باز آید آنکه در مشکل ما عقدهگشا رایش بود در سویدای دلِ پاکدلان جایش بود قبلة اهل نظر روی دل آرایش بود آنکه تاج سر من خاکِ کفِ پایش بود پادشاهی بکنم گر به سرم باز آید همه گویند ز هجرش نَبُوَد راه گریز چون که او مانده پسِ پرده غیبت، من نیز من که قلبم شده از باده عشقش لبریز خواهم اندر طلبش رفت و به یاران عزیز شخصم ار باز نیاید خبرم باز آید وصف جانانه به هر گونه کلامی نکنم هست دور از من و ترسم که دوامی نکنم لبم آلوده به هر باده و جامی نکنم گر نثار قدم یار گرامی نکنم گوهر جان به چه کار دگرم باز آید آنکه از منظرة چشم نهان است چو روح آنکه در مملکت عشق کند فتح فتوح آنکه سازنده کشتی نجات است چو نوح مانعش غلغل چنگ است و شکرخواب صبوح ورنه گر بشنود آه سحرم باز آید به امید قدمش چشم به راهم ـ حافظ الفتم با غزلت هست گواهم ـ حافظ همدم سوز دل و آتش آهم ـ حافظ آرزومند رخ چون مهِ شاهم حافظ همتی تا به سلامت ز درم باز آید
این بشارت به دل از غیب بسی میآید که به یاری جهان دادرسی میآید رهزنان ره دین را عسسی میآید مژده ای دل که مسیحا نفسی میآید که ز انفاس خوشش بوی کسی میآید دوشم این مژده رسید از ملک العرش به گوش کز غم هجر مکن شکوه و افغان و خروش کاید از پرده برون پادشه برقع پوش از غم و درد مکن ناله و فریاد که دوش زده ام فالی و فریادرسی میآید نوگل گلشن نرگس که برش گل چون خس آید از پیش و مسیحا پی یاری از پس شمع رویش سبب گرمی بزم همه کس ز آتش وادی ایمن نه منم خرم و بس موسی اینجا به امید قبسی میآید ای شه دین که به غیر تو دگر یاری نیست جز تا ما را به جهان سرور و سالاری نیست گرم ماننده بازار تو بازاری نیست هیچکس نیست که در کوی تواش کاری نیست هر کس اینجا به طریق هوسی میآید یار در پرده و از پرده برون بس غوغاست همه کس دلبر نادیده خود را جویاست نقطه دایره کون و مکان ناپیداست کس ندانست که منزلگه معشوق کجاست اینقدر هست که بانگ جرسی میآید خوشدلا خوشدلی شیعه بود در شعبان که بود مطلع آن ماه هدی نیمه آن بهر صید دل ما میرسد آن شاه زمان یار دارد سر صید دل حافظ یاران شاهبازی به شکار مگسی میآید خوشدل تهرانی
*******
خداوندا اگر داری بنای دادن عیدی
منور کن جهانی را به نور حضرت مهدی.... آسمان وقف نگاهت گل من... مانده ام چشم به راهت گل من.. هرکجا هستی و باشی گویم ... که خدا پشت و پناهت گل من...
آسمان وقف نگاهت گل من... مانده ام چشم به راهت گل من.. هرکجا هستی و باشی گویم ... که خدا پشت و پناهت گل من...
+ پسرها بخوانند : زی ذی نامه الهی ! به مردان درخانه ات. به آن زن ذلیلان فرزانه ات . به آنانکه در بچه داری تکند. یلان عوض کردن پوشکند . به آنانکه باذوق وشوق تمام . به مادرزن خود بگویند : مامان . به آنانکه دامن رفو میکنند. زبعد رفویش اتومیکنند. به آن قرمه سبزی پزان قدر. به آن مادران به ظاهرپدر . الهی ! به آه دل زن ذلیل . به آن اشک چشمان ممد سبیل ! که ما را براین عهد کن استوار! ازاین زن ذلیلی مکن برکنار.
+ دلتنگی اگر بدانم که دلتنگ منی و دلت همیشه با من است؛ دلم را فدای آن قلب مهربانت میکنم. اگر بدانم که مرا دوست داری و تنها آرزویت من هستم؛ تا آخر عمر عاشقانه برایت ترانه عشق را می خوانم. اگر بدانم که یک لحظه به من می اندیشی؛ تمام لحظه هایم به این می اندیشم که چگونه اینهمه عشق ومحبت را به تو ابراز کنم . اگر بدانم که به انتظار من نشسته ای؛ تو بگو تا آخر عمر به انتظارم بشین ..... من تا آخرین حد این انتظار؛ منتظر آمدنت می نشینم. اگر بدانم که برایت ارزش دارم و همه زندگی ات هستم؛ تا اخرین نفس به پای تو می نشینم؛ و تا آخرین نفس فریاد می زنم که دوستت دارم. اگر بدانی که چقدر دوستت دارم؛ دلتنگی که سهل است دلت برای یک لحظه در کنارهم بودن پرپر می زند. اگر بدانی که تنها آرزوی من تویی؛ روزی صدها بار آرزو می کنی که به آرزویم برسم . اگر بدانی که همه لحظه های زندگی ام به تو می اندیشم؛ تک تک لحظه ها را می شماری و به عشق آن لحظه ها زندگی می کنی. اگر بدانی که برایم یک دنیا ارزش داری؛ سفری به دور دنیا میروی تا بفهمی چقدر برایم عزیزی. اگر بدانی که میدانم بدون تو میمیرم؛ مرا اینگونه در حسرت عشقت نمی گذاشتی صفحه قبل 1 صفحه بعد اطلاعیه صعود مقتدرانه نماينده كره به نيمهنهايي فرهاد مجيدي ديدار با ملوان را از دست داد اطمينان دارم به دور بعد صعود مي كنيم استيلي به دنبال فال خوب در حافظيه نادرترين اتفاق فوتبال ايران در بوشهر رقم خورد كيروش به 45 بازيکن آماده باش داد عباسي رئيس مجمع باشگاه پرسپوليس مي شود ناراحتي بازيکنان رئال از صحبت هاي مورينيو در مورد خديرا فوتبال ايران سه پله صعود کرد كاشاني سكوتش را شكست گزارش تمرين امروز پرسپوليس پشت پرده درگيري قلعهنويي از زبان کمک داور احتمال كسر 6 امتياز از استقلال حاشيههاي دربي هفتاد و يک حدادي فر،عقيلي،مجيدي کانديداي بازيکن سال آسيا بيش از 800 نفر در مقابل ورزشگاه آزادي حضور پيدا كردند. باشگاه السد از سپاهان شکايت کرد قلعهنويي: بازيكنان تراكتورسازي مغرور بودند تركي داور دربي هفتاد و يكم شد |
پیامک
48
پیامک عاشقانه 14 پیامک شوخی، طنز و سرکاری 4 پیامک همه جوره 36 شعر 9 شعر عاشقانه 6 شعر طنز 1 شعر همه جوره 2 ادبی 16 عاشقانه 10 عارفانه 7 همه جوره 3 مطالب درسی 2 نمونه سوالات امتحانی 0 تحقیقات 2 فوتبالی 108 نقل و انتقالات 15 حاشیه ها و اخبار جدید 101 ![]() |